بهانه ی بهار
مولای نازنینم عیدتون مبارک سرتون سلامت دلتون بی غم فداتون بشم من یه بار دیگه چراغی تو دلم روشن کردین یا امام حسن عسکری وقتی شنیدم که فرمودین: مولا معجزه هر پیامبری متناسب با زمان خودش بوده، معجزه موسی عسا بود، معجزه عیسی شفادادنش بود و معجزه پیامبر کتاب بود. مولا شمشیر تو از چه جنسیه؟ تو عصری که مردم تشنه حق و حقیقتند. شاید از جنس پر، شاید از جنس قلم حالا که قسمت دوریه با رویاهات سر می‌کنم دستامو محکم‌تر بگیر دستاتو باور می‌کنم امشب دوباره اومدی تا خوابمو رنگی کنی تا خوابمو لبریز یاس تا بغضمو پرپر کنی ... شرمنده‌ام مولا که اینو می‌گم کاش باورت می‌کردم، کاش برام عینی تر بودی از فروشنده سوپری سر کوچمون خودت می‌دونی که فرقه بین علم و باور شرمنده‌ام. خودم می‌دونم گیر کارم کجاست. می‌دونم کجا پر رنگ می‌شی؟ کجا کم رنگ؟ دلخوشی‌هامو نگیر از من.
تا جایى که مى توانى تحمّل کنى دست نیاز دراز مکن ؛ زیرا هر روز، روزىِ تازه اى دارد . بدان که پافشارى در درخواست، هیبت آدمى را مى بَرد ، و رنج و سختى به بار مى آورد ؛ پس ، صبر کن تا خداوند دَرى به رویت بگشاید که براحتى از آن وارد شوى ؛ که چه نزدیک است احسان ، به آدم اندوهناک ، و امنیت ، به آدم فرارى وحشتزده ؛ چه بسا که دگرگونى و گرفتاریها ، نوعى تنبیه خداوند باشد و بهره ها مرحله دارند ؛ پس ، براى چیدن میوه هاى نارس شتاب مکن ، که به موقع آنها را خواهى چید . بدان، آن که تو را تدبیر مى کند، بهتر مى داند که چه وقت، بیشتر مناسب حال توست ، پس در همه کارهایت به انتخاب او اعتماد کن، تا حال و روزت سامان گیرد .
