بهانه ی بهار
بهار و باباش رو تخت بودند، باباش خسته بود، پشتش رو کرد به بهار که بخوابه. بهار کوچولو خودش رو به سختی کشوند به سر باباش، موهای باباش رو کشید تا بیدارش کنه. وروجک نمیدونم از کجا میدونه با کشیدن مو میتونه صدای آدمها رو در بیاره.
نوشته شده در جمعه 92/11/25ساعت
9:33 عصر توسط بهار| نظرات ( ) |