سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















بهانه ی بهار

همسرم تو بیمارستان کار می‌کنه، دیروز می‌گفت دو تا خانوم تو سن‌من اومده بودند که ام اس داشتند، نمی دونستم چی بگم.

رفتم تو فکر عظمت خدا که اگه نخاعی رو که خلق کرده چندتا لکه توش ایجاد بشه دیگه کاری از دست هیچ کی برنمیاد.

فکر کردم بدون خدا شاید بشه راحت زندگی کرد ولی با آرامش نمی‌شه زندگی کرد. چقدر آدم آروم می‌شه وقتی باور کنه که یک قادر علیم حکیم حواسش به همه چیز هست.

کی باورش می‌شه که جواب همه سوال‌ها، دوای همه دردها، حلال همه مشکلات یکیه و اون هم خداست. برا بعضی‌ها خیلی طول می‌کشه که به این جواب برسن ولی بعضی‌ها  همون اول می‌رن سر جواب اصلی.یا مجیب


نوشته شده در شنبه 93/3/3ساعت 12:59 عصر توسط بهار| نظرات ( ) |