بهانه ی بهار
عزیزی میگفت: مطالعه و عبادت باید با هم همراه باشه. مطالعه تنها از آدم روشنفکرمعاب میسازه و عبادت تنها تعصب میاره. پس عبادت همراه با مطالعه شرمندهام مولا که اینو میگم کاش باورت میکردم، کاش برام عینی تر بودی از فروشنده سوپری سر کوچمون خودت میدونی که فرقه بین علم و باور شرمندهام. خودم میدونم گیر کارم کجاست. میدونم کجا پر رنگ میشی؟ کجا کم رنگ؟ دلخوشیهامو نگیر از من. هر جای دنیایی دلم اونجاست من کعبهام و دور تو میسازم ... جماعتی بودند این خوارج خودشون امام رو مجبور کردندحکمیت رو قبول کنه و بعدش حضرت رو به خاطر همین قبول کردنش کنار گذاشتند. شمر هم از این دسته بوده. پیشانی پینه بسته. عوض اینکه پشت امام راه برند، جلوی امام راه میرفتند. نمایندگی خدا رو داشتند. دقت کردین این همه امام داشتیم، یکیشون رو مسیحی و یهودی نکشته. همشون کشته حرص و نفاق و تعصب خود مسلمونها بودند. خوارج از بین رفتند ولی افکارشون زنده است. شاید اشتباه میکنم، شما بگین. این جمله روی بنر بزرگ چه معنی داره؟ اگه فُلانیا بگند لااله الا الله ما قبول نمیکنیم چون میخوان ما رو گول بزنن. بهار کوچولوی ما الان نه ماهشه. خیلی با مزه شده. دیروز باباش که از سر کار اومد به شوخی شکایتش رو کردم، سرم داد میکشید: اِه...اَه بعد لحنم رو عوض کردم و مهربون تعریفش رو کردم: نه دختر خوبیه، همدم مامانشه.... آروم شد. بچهها خیلی میفهمن